با نصفِ شهر سرِ کار و شرایطِ تخمی‌ محیط کارشون دعوا کردم؛ اون قدر که حالا هر وقت کسی یه جا برای کار معرفی‌م می‌کنه، فوری می‌فهمم جزءِ همون نصفِ شهره. نمی‌تونم بهش بگم «من قبلاً پاچه‌شونو گرفتم، دیگه روم نمی‌شه برم سراغ‌شون.»

حالا دو راه بیشتر ندارم: یا برم سمتِ نیمه ی دیگه ی شهر، یا خودم کارم رو راه بندازم ، که این منطقی‌تره.بهتره ناشناسِ خوبی برای نیمه ی جدیدِ شهر باشم تا یه شناخته‌شده ی بد برای نیمه ی قبلی.